![]() |
در روز ۲۷ دی ۱۳۳۴ سیدمجتبی نواب صفوی رهبر جمعیت فدائیان اسلام و سه تن از یارانش در میدان تیر لشکر ۲ زرهی تهران به جوخۀ اعدام سپرده شدند.
زمینههای شکلگیری فدائیان اسلام
بعد از انقلاب مشروطه جو ترور و خشونت علیه جامعه ی مذهبی ایران ظهور (مانند آزار و اذیت شیخ فضلالله نوری) و در دورهی رضاشاه این خشونت ها علیه جامعه ی مذهبی (مانند شهادت آیت الله مدرس) شدیدتر شد. با سقوط رضاشاه و روی کار آمدن محمدرضاشاه، احمد کسروی با انتشار کتاب «شیعهگری»، ارزشهای شیعه همانند ائمه معصوم(ع) و پیامبر(ص) و قرآن را به چالش کشید و اسلام را مایه ی گمراهی مینامید بنابراین نواب صفوی به شبهات طرفداران کسروی پاسخ داده، و به مناظره با کسروی پرداخت، اما نواب دانست که مبارزه ی انفرادی هیچ سودی ندارد لذا با «پیشنهاد حاج سراج انصاری و همکاری آقایان شیخ قاسم اسلامی و شیخ مهدی شریعتمداری و دیگر فضلاء جمعیت مبارزه با بی دینی را تشکیل داد.» در مقابل کسروی، نواب صفوی را به گروه رزمندگان (که طرفدار عقاید کسروی و مجهز به سلاح سرد بودند) تهدید کرد. در ادامه نواب صفوی جمعیت مبارزه با بیدینی (مبارزه فقط با قلم و زبان) را کافی نمیداند و مشی مسلحانه را بر آن افزود و تشکیلاتی ایدئولوژیک و فدایی را خواستار شد و در اوایل اسفند سال 1324هـ.ش «نخستین اعلامیه را به عنوان «دین و انتقام» منتشر و موجودیت فدائیان اسلام را اعلام نمود.
در مورد تعداد اعضای فدائیان اسلام فهرستی بیش از صد نفر در اسناد بجای مانده از شهربانی رژیم شاهی گزارش شده، که ترکیبی از جمعیت فدائیان اسلام، جمعیت مسلمانان مجاهد مذهب جعفری، جمعیت (کمیته) انتقام هستند. اما اعضای اصلی فدائیان اسلام سیدحسین امامی، سیدعبدالحسین واحدی، خلیل طهماسبی، سیدمحمود واحدی، سید علیمحمد امامی به رهبری نواب صفوی است. نشان شناسایی آنها پرچم سبز رنگ با سه هلال ماه که در ان نوشته شده بود «لا اله الا الله، محمد رسولالله، علی ولیالله» است.
فدائیان اسلام گروهی بودند که در اردیبهشت 1324 با رد اندیشههای کسروی و با رهبری نواب صفوی شروع به فعالیت کردند و برای رسیدن به هدف خود یعنی برپایی حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلام به اقداماتی از جمله ترور کسروی، هژیر، رزمآرا، و مانند اینها دست زدند که خیلی از این اقدامات را با هماهنگی با آیتالله کاشانی انجام دادند تا جایی که خارجیان رهبر آنها را اغلب کاشانی میدانستند. |
سرانجام در ساعت سه و نیم بعدازظهر روز دوم آذرماه ۱۳۳۴ به دنبال ترور نافرجام حسین علاء، سیدمجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام به همراه دو تن دیگر از اعضای این گروه بازداشت شدند. روزنامه اطلاعات فردای آن روز در خبری نوشت: «بعد از حادثۀ سوءقصد علیه جان نخستوزیر در مسجد شاه و دستگیری مظفرعلی ذوالقدر ضارب، مشارالیه در بازجوییهای اولیه اظهار داشت که نواب صفوی دستور اجرای ترور نخستوزیر را در اختیار من گذاشته است. علاوه بر این اعتراف از ظواهر امر و طرز صحبت کردن ضارب و شعارهایی که بعد از حادثه داده بود و همچنین گفتن اذان و الله اکبر بعد از حمله به آقای علاء چنین بر مامورین روشن شد که مظفرعلی به تحریک جمعیت فدائیان اسلام که در سالهای اخیر پنج مرتبه مرتکب سوءقصد علیه جان زمامداران وقت شدهاند، اقدام به سوءقصد و شلیک گلوله به سوی آقای علاء نموده است و بالنتیجه مقامات انتظامی چه شهربانی و چه فرماندار نظامی مصمم شدند که رهبر این جمعیت را که بعد از وقوع حادثه مخفی شده بود، بازداشت نمایند.»
اینچنین بود که اعضای موثر جمعیت فدائیان اسلام بازداشت شده و به زندان افتادند و کمتر از دو ماه بعد در روز ۲۶ دیماه ۱۳۳۴ در پی برگزاری جلسۀ دادگاه، نواب صفوی و سه تن از یارانش به نامهای خلیل طهماسبی، سیدمحمد واحدی و مظفرعلی ذوالقدر به اعدام محکوم شدند. دادگاه تجدیدنظر هم همان روز برگزار شد. به دنبال تثبیت حکم اعدام برای هر چهار نفر، سحرگاه روز ۲۷ دیماه ۱۳۳۴، سیدمجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام بعد از ۱۰ سال مبارزۀ بیوقفه، در سن ۳۱ سالگی به همراه سه یار دیگرش در میدان تیر لشکر ۲ زرهی تهران تیرباران شدند. پیکر نواب ابتدا در مسگرآباد تهران دفن شد اما بعد از مدتی به قبرستان وادیالسلام قم انتقال یافت.
و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فدائیان اسلام در قالب سه شاخه به فعالیت خود ادامه دادند: «شاخه ی اول؛ «فدائیان بنیانگذاران» به سرپرستی ابوالقاسم رفیعی، در چند سال اول انقلاب فعال بود. شاخه ی دوم؛ «فدائیان اسلام بعد از انقلاب به سرپرستی حجةالاسلام خلخالی است و مقر اصلی آن در باشگاه افسران تهران بود که با سلب مسئولیت قضایی خلخالی منحل گردید. شاخه ی سوم؛ «وفاداران شهید نواب صفوی» را تشکیل دادند بعد از انقلاب به فعالیت سیاسی پرداختند و نشریه ی «منشور برادری» را که در دوران نواب صفوی فعالیت داشت به راه انداختند و منتشر کردند
نظرات شما عزیزان:

